ازصمیم جان

از صمیم جان

مولانا جلال الدین محمد بلخی این عارف روشن ضمیر، در «فیه ما فیه» پیری است که بر مسند ارشاد نشسته و افتادگان را دستگیری و تشنگان وادی حقیقت را سیراب می کند.

فیه ما فیه، مجموعه ی گفتارهای شگفت و شیرین مولانا است که چون از اعماق وجود پُر رمز و راز مولانا برخاسته است، لاجرم بر دل مخاطبان می نشیند.

مولانا در این کتاب، داروی تلخ نصیحت و موعظه را به کیمیای محبّت شیرین کرده و در جام تمثیلات خیال انگیز به مشتاقان راه سلوک، نوشانده است.

روی سخن مولوی در این کتاب نه تنها با شاگردان و مریدان خاص، بلکه با تمام جهانیان و مشتاقان عرفان است. مهم ترین ویژگی این کتاب، آن است که گویی خواننده می پندارد هم اینک در حضور مولانا نشسته و سراپا گوش گشته است و صدق و صفای کلام او را احساس می کند.

اینک گزیده ای از سخنان گهربار مولانا پیش کش اهل ادب:

ادامه نوشته

اخلاقی

زبان آدمی از شگرفترین آفرینشهای خداوند است. گاهی سرخ است و سر سبز بر باد می دهد. گاهی شیرین است و مرهم بر دل زخم دیده می نهد. گاهی تند می شود و پرخاش می گوید و گاهی هم به قول مولوی همچون سوسنان خاموش می شود.

 

گاهي زبان چنان برنده مي شود که به قول دهلوی تیغ در برابر آتشش چو آب می شود:

تیغ خوش و تیغ زبان ناخوش است       تیغ چو آبست و زبان آتش است

گاهی هم آتش زبان چنان تند است که تلاش می کند حتی نور خدا را کم سو کند (سوره ۶۱ آیه ۸) ولی خدا نور خود را کامل می کند.

بارها شده که در مواجه با تیغ زبان در دو راهی انتخاب ایستاده ایم. آیا باید جواب تیغ را با تیغ داد و یا آرام بگذشت و تیغ زبان را با لطافت سکوت مدارا کرد. اینجاست که باید از قرآن شنید و از روان انبیا راه و روش آموخت. باید که هر تندی را با سخنی نغز لطیف کرد. باید که هر درشتی را با نرمی مدارا کرد و تیغ زبان نا اهلان را در نیام فرو برد. اگر مدارا کارگر نبود باید صبر کرد و شکیبایی پیشه کرد. باید گذشت و به خدا توکل کرد. چرا که یاری خدا می آید و نور خدا را نتوان خاموش کرد (سوره ۶ آیه ۳۴).